هر ساله از دوم تا هشتم مهر هفته جهانی ناشنواهاست؛ گروههایی که تنها بهدلیل نارساییهای جسمیشان و برخوردارنبودن از امکانات رفاهی مساوی با افراد عادی در اقلیت قرار میگیرند. در این میان وضعیت دانشآموزان ناشنوا هم شایسته بررسی است. اگرچه در سالهای اخیر وضعیت در مراکز استانها به مراتب بهتر شده است اما همچنان شهرستانها و مناطق محروم کشور با فقر امکانات آموزشی درباره آموزش این کودکان مواجه هستند. این در حالی است که ایران بهعنوان یکی از کشورهایی که به کنوانسیون حقوق معلولان پیوسته موظف به رعایت حقوق افراد دارای نارساییهای جسمی و حرکتی است.
به گزارش سلامت نیوز، پدرام دانشآموز کلاس دهم بوده و جزء دهه هشتادیهایی است که اولین ورودیهای پایه دهم هستند. او کمشنواست و در یک مدرسه عادی درس میخواند. پنجساله بود که کمشنواییاش تشخیص داده شد و پس از طی دورههای گفتاردرمانی و تربیت شنوایی که هزینههای سرسامآور خودش را داشت، با وجود مشکلاتی که کماکان درگیر آن بود، به یک مدرسه عادی رفت. مادرش میگوید نخواستیم به مدرسه بچههای استثنایی برود چون تا حدودی مشکل شنواییاش برطرف شد. با وجود این هنوز هم باید با پدرام با صدای بلند حرف بزنید. مشکلات تحصیل در مدرسه عادی برای این بچهها زیاد است. استفاده از سمعک و زبان اشاره بهعنوان زبان مخصوصی که میتواند از انزوای کودکانی از این دست کم کند، تا حدودی راهگشاست اما تلفیق کمشنواها با کودکانی که از نظر شنوایی سالم هستند، گاهی این کودکان را در موقعیت گوشهگیرانهای قرار میدهد.
پدرام توانسته تا حدود زیادی با بچههای اطرافش ارتباط بگیرد اما خودش میگوید وقتی کسی حین حرفزدن همزمان از زبان اشاره هم استفاده کند برایش راحتتر است. او که امسال برای انتخاب رشته در متوسطه دوم هم انتخابهای اندکی داشته است، میگوید بچههای ناشنوا یا کمشنوا مجبور هستند عمدتا جذب رشتههای فنی و هنری شوند. پدرام میگوید گرایش مورد علاقهاش علوم انسانی است و میخواهد در این رشته ادامه تحصیل دهد اما یکی از دوستان پدرام که به طورکامل ناشنواست تنها میتواند در رشتههای فنی و هنری اقدام به انتخاب رشته کند. محدودیتی که تنها به خاطر نقص امکانات رفاهی و آموزشی بسیاری از ناشنوایان را از امکان دسترسی به موقعیتهای یکسان تحصیلی و شغلی بازمیدارد؛ امکان رقابت در بازار کار را به صورت غیرعادلانه از آنها سلب کرده و بهاینترتیب گروهی از جمعیت را از چرخه فعالیت اجتماعی و اقتصادی خارج میکند.
دانشآموزان ناشنوا نیازمند حمایت دولتی
ایران در سال 1386 به کنوانسیون حقوق معلولان پیوسته است؛ کنوانسیونی که دولتها را متعهد میکند تا امکانات لازم را برای استفاده ناشنوایان از تسهیلاتی مانند استفاده از زبان اشاره بهعنوان یک زبان رسمی در مجامع عمومی فراهم کنند. از مواد مورد اشاره در این کنوانسیون که بهطور خاص به موضوع ناشنوایان میپردازد، میتوان به رسمیت شناختهشدن زبان اشاره، تأمین مترجم حرفهای زبان اشاره برای دسترسی و استفاده ناشنواها از امکانات و خدمات ، پذیرش و تسهیل استفاده از زبان اشاره بهعنوان یک وسیله جایگزین ارتباطی برای ناشنواها، تأمین حق آموزش کودکان ناشنوا با ایجاد امکانات برای تسهیل یادگیری زبان اشاره و اتخاذ تدابیر مناسب از جمله استخدام معلمان ناشنوا برای برخورداری کودکان ناشنوا از حق آموزش بهینه اشاره کرد. توجهکردن دولتها به ناشنوایان و گروههایی که دارای نارساییهای جسمی و حرکتی هستند به طور کلی باید از سنین کودکی آغاز شود. این کنوانسیون، حق برخورداری از تحصیل مناسب، خدمات رفاهی در دسترس و موقعیت شغلی عادلانه را برای این افراد در زمره تکالیف دولتها در قبال این شهروندان میداند، با این همه به اذعان فعالان صنفی معلمان استثنایی کشور با وجود تحصیل هزاران دانشآموز ناشنوا همچنان به بسیاری از تعهدات آموزش درباره این دانشآموزان عمل نمیشود.
کمبود نیروی رابط آموزشی برای ناشنوایان
فاطمه رحمانی، مدیر یک مرکز آموزش استثنایی در استان قزوین، که خود نیز از فعالان صنفی آموزشی است، در اینباره میگوید: سازمان آموزشوپرورش استثنایی کشور، در این مقوله فقط در بحث تلفیقی (در سه گروه نابینا، ناشنوا و جسمی- حرکتی) توانسته است تعهد خود را تا حدودی عملی کند. این فعال آموزش استثنایی، با اشاره به استفاده از نیروی رابط بهعنوان آموزگاران مخصوص ناشنوایان، میگوید: در بعضی از مناطق و مراکز، بهدلیل کمبود نیروی انسانی، ممکن است این دانشآموزان از معلم رابط بهصورت میانگین هفتهای دو الی چهار ساعت برخوردار نباشند و به همین دلیل هست که میگویم، آموزشوپرورش استثنایی کشور تا حدودی توانسته به تعهدات خود عمل کند و درباره کمبود نیروی رابط همچنان با مشکلاتی روبهرو هستیم. به گفته رحمانی، این تعهد بهدلیل تحققنیافتن، تا سال 2030 تمدید شده است. رحمانی در ادامه درباره شیوه بهرهمندی این دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصیلی از امکانات آموزشی، توضیحاتی ارائه میدهد و میگوید: در بیشتر مراکز استانها، مراکزی به منظور آموزش و توانبخشی این طیف از دانشآموزان از بدو تولد تا 6 سالگی (ورود به مدرسه)، تسهیلاتی برای خانوادهها درنظر گرفته شده است که در آن خدماتی از قبیل مشاوره و آموزش والدین، گفتاردرمانی، تربیت شنوایی و شنواییسنجی ارائه میشود. به گفته او، بهمحض ورود این دانشآموزان به 6 سالگی و با غربالگری در طرح سنجش، این دانشآموزان تا 99درصد وارد مدارس عادی شده و از آموزشوپرورش همانند همسالان خود برخوردار میشوند، منتهی در لیست دانشآموزان تلفیقی قرار خواهند گرفت و سازمان آموزشوپرورش استثنایی موظف است که برحسب توانایی دانشآموز، حداکثر تا هفتهای چهارساعت، معلم رابط را به این دانشآموزان اختصاص دهد.
این فعال صنفی، به تمایلنداشتن خانوادهها برای حضور فرزند ناشنوایشان در مدارس عادی اشاره میکند و میگوید: در اکثر موارد، خانوادهها و خود دانشآموزان، از مدارس عادی استقبال نمیکنند و طبق رضایت خود، فرزندانشان را در مدارس ناشنوا ثبتنام میکنند که دراین مدارس، دروس عادی توسط خود معلمان متخصص تدریس میشود و تا دوره متوسطه اول، این پشتیبانی صورت میگیرد؛ این روند ادامه پیدا میکند تا سرانجام در دوره متوسطه دوم، این دانشآموزان وارد مدارس عادی میشوند. او درباره وضعیت دانشآموزانی که علاوهبر کمشنوایی از نارساییهای دیگری نیز برخوردار هستند، میگوید: درباره دانشآموزانی که علاوهبر معلولیت کمشنوایی، دچار نارسایی مضاعفی نیز هستند با انجام آزمونهای تخصصی از سوی سازمان استثنایی، وارد مدارس ویژه خواهند شد و پس از طی دوره آمادگی مقدماتی و تکمیلی و انجام تست مجدد، به مقطع ابتدایی و سپس دورههای متوسطه حرفهای و پیشحرفهای راه خواهند یافت. محتوای کتابهای دوره متوسطه پیشحرفهای اول و دوم، برمبنای مهارتهای خودیاری و آمادهکردن این دانشآموزان برای برعهده گرفتن مسئولیت کارگاههای تولیدی و خدماتی و زندگی در جامعه است. بعضی از این دانشآموزان که ناشنوای مطلق هستند در همان دورههای دو تا 6سالگی شناسایی میشوند. اینها گاهی کمتوان هستند و نمیتوانند به مدارس عادی منتقل شوند و باید عمدتا در مدارس استثنایی باقی بمانند. برخی از این بچهها توانایی درک مفاهیم انتزاعی را ندارند.
تأمین نیروی انسانی وظیفه آموزشوپرورش است
به گفته این فعال صنفی، انتخاب رشته دانشآموزان ناشنوای چندمعلولیتی باید در دوره متوسطه اول و دوم طبق رشتههای متمرکز صورت گیرد که شامل رشتههای خیاطی، آشپزی و راستهدوزی برای دختران و رشتههای معرق، منبت، گلکاری و صنایع چوب برای پسران است ولی دانشآموزانی که در مدارس عادی قصد انتخاب رشته دارند، بهدلیل توانمندیهای خاص خود، بیشتر در رشتههای فنی، کارودانش و ریاضی وارد میشوند و از رشتههای علومانسانی و تجربی، استقبال کمتری صورت میگیرد. به گفته او، دانشآموزان ناشنوایی که کمتوان هستند، نمیتوانند به مدارس عادی بروند و تا دیپلم در مدارس استثنایی باقی میمانند. رحمانی تأکید میکند: مراکز کاردرمانی و گفتاردرمانها در شهرستانها اندک هستند.
اکثر دانشآموزان در مدارس استثنایی، چند پایه با هم درس میخوانند؛ این مسئله در شهرستانها بدتر است.و این بهدلیل کمبود نیرویی است که وجود دارد. آمار کل دانشآموزان هر کلاس باید 6 نفر باشد اما چون اغلب دانشآموزان در چند پایه حضور دارند این امکان کمتر فراهم میشود که در یک کلاس 6 نفر فقط از یک پایه حضور داشته باشند. دانشآموزان شهرستانی اصلا امکانات خوبی ندارند و شرایط حداقلی را حتی در زمینه گفتاردرمانی دارند و چهار تا پنج ساعت حداقل گفتاردرمانی این دانشآموزان است. او به استان قزوین اشاره میکند و میگوید: کل استان قزوین الان هشت گفتاردرمان بیشتر ندارد و این مسئله، کمبود نیرو را بیشتر کرده است. درباره آموزشوپرورش استثنایی که یکی از معاونتهای آموزشوپرورش کل کشور است باید به این گروهها بودجه ویژهای تعلق گیرد. تأمین نیروی انسانی و سنوات ارفاقی و سختی مشاغل کار معلمان آموزشوپرورش استثنایی باید مورد توجه ویژه آموزشوپرورش قرار گیرد. محتوای آموزشی و مناسبسازی برای اینها خیلی کم است. دانشآموزان کمشنوا بهشدت از سروصدای زیاد، رنج میبرند. حالا دیگر 53 سال از تأسیس اولین مدرسه ناشنوایان در ایران گذشته است؛ مدرسهای که با همت جبار باغچهبان تأسیس شد و حق تحصیل این دانشآموزان را بهرسمیت شناخت. دانشآموزانی که هنوز با گذشت سالها بهصورت قطرهچکانی در مدارس تلفیقی و استثنایی، امکانات حداقلی دریافت میکنند و نیازمند دریافت تسهیلات بهتر رفاهی، خدماتی و شهری هستند.
منبع :سلامت نیوز