انجام REMبا سمعك استاركي بدون نياز به تجهيزات به طور همزمان با فیتینگ دقيق سمعك در جلسه اول حضور بيمار امکان پذیر است . با توجه به اهميت انجام آن مطالعاتي انجام شده است. در اين مطالعه ميزان اهميت و موفقيت استفاده ازReal Ear Measurement را در كار باليني با هم مرور خواهيم كرد. اين اطلاعات از كلينيك هاي فعال اديولوژي به صورت حقيقي جمع آوري شده است و با اطلاعات به دست آمده از كلينيك هايي كه ازREM استفاده نمي كنند، مقايسه شده است.
با استفاده از REM، موفقيت و كارايي فیتینگ خصوصا در فركانسهاي بالا نسبت به مواردي كه از REM استفاده نمي شود، كاملا بارز و مشخص است. اطلاعات به دست آمده از طريق معيار DOSO (Device Oriented Subjective Outcome) نشان مي دهد كه استفاده از REM نتايج مشهود و بسيار بارزي را در بهبود كارايي و كيفيت فیتینگ ايجاد مي نمايد.
با وجود شواهدي دال بر آنكه REM موجب بهبود قابلیت شنیدن در فیتینگ سمعك مي شود ميزان سرعت پذيرش REM براي تایید پايين است. يك علت مي تواند ميزان محدوديت پذيرش REM در انجام فیتینگ در كار باليني به صورت واقعي و روزمره باشد. در اين مطالعه مشخص مي كنيم كه با استفاده از REM كارايي و بهبود عملكرد شنوايي يك فرد در دنياي حقيقي صدا نسبت به كسي كه فیتینگ آن بدون توجه به REM انجام شده است، چقدر متفاوت است.
اين تحقيق در يك مطالعه ميداني وسيع با تعداد زيادي از كلينيك هاي فعال اديولوژي انجام شد كه به 2 دسته كلينيك هاي استفاده كننده از REM در پروسه فیتینگ و كلينيك هايي كه از REM استفاده نمي كردند تقسيم شد. در كلينيك هايي كه از REM استفاده مي كردند، هدف رسيدن به اهداف تعيين شده از طريق فرمول NAL_NL1 بود. در كلينيك هايي كه از REM استفاده نمي شد ، اهداف تجويزي با صحبت با بيمار تعيين مي گرديد.
افراد مورد تحقيق براي 8 هفته تحت نظر و بررسي بودند تا عملكرد و كارايي سمعك در اين كاربران مشخص گردد. علت انتخاب اين دوره آن بود كه بيمار از سمعك براي زمان كافي استفاده كند تا مطالعه معناداري را بتوان انجام داد و نتايج كاربردي را از آن استخراج نمود و هدف ، نزديك بودن نتايج پاسخ فركانسي بر اساس فیتینگ به فرمول NAL_NL1 بود.
در نتايج بدست آمده همانطور كه انتظار داشتيم، در گروهي كه فیتینگ آنها بدون REM انجام شده بود، مقادير خروجي در فركانس هاي ميانه (khz2 تا khz0.4) آستانه هاي افزايش يافته و بيشتري را نشان مي داد در حالي كه ميزان خروجي در فركانس هاي بالا نسبت به گروهي كه فیتینگ براي آنها توسط REM انجام شده بود كمتر بود. نكته قابل توجه، وجود اختلاف بين فیتینگ در گروه REM و Non-REM در حيطه فركانسي بينkhz 3 تا 5 بود. بيماران گروه Non-REM گروهي كه آستانه هاي پايينتري داشتند حدود dB10 خروجي كمتري را در اين رنج فركانسي نسبت به گروه REM نشان مي دادند. همانطور كه مي دانيد اين رنج فركانسي براي درك گفتار بسيار ضروري و حياتي است و لذا عدم ارايه قابلیت شنیدن كافي در اين فركانس ها مي تواند نتايج عملكردي بيمار را به طور محسوسي كاهش دهد.
خروجي هاي فركانس بالا براي وضوح گفتار بسيار مهم و حياتي هستند، اما مي توانند باعث ايجاد عوارض ناخواسته و نامطلوبي نظير تيزي صدا يا Harshness و يا افزايش احتمال وقوع فیدبک شوند. به منظور آناليز نتايج به دست آمده براي اطمينان از عدم ايجاد اين شرايط نامطلوب از مقياس DOSO براي بررسي استفاده شد.
در t-test مجزا براي مقايسه ميانگين نتايج بين دو گروه با مقياس DOSO انجام شد. امتياز درك و دريافت گفتار در گروه REM به طور مشخص و قابل توجهي بالاتر از گروه Non-REM بود. همچنين نتايج مشابهي در توانايي شنيدن بيمار در مقايسه دوگروه به دست آمد. همانطور كه از اين نتايج پيداست، استفاده از REM موجب افزايش درك گفتار و افزايش خروجي در فركانس هاي بالا بدون ايجاد آثار منفي و ناخواسته مي گردد.
همچنين ارزيابي مشابهي در حيطه بررسي ترجيح و راحتي بيمار و عملكرد آن در سكوت انجام شد تا وجود هرگونه تجربه منفي از صدا در هنگام گذاشتن و استفاده از سمعك نيز ارزيابي گردد. ترجيح و راحتي بيمار در گروه REM با اختلاف قابل توجهي بالاتر از گروه Non-REM بود. همچنين نتايج ارزيابي تجربه بيمار در سكوت نيز به نفع گروه REM بود. اين نتايج مؤيد اين مطلب است كه افزايش بهره فركانس هاي بالا منجر به كاهش كيفيت صدا و يا ايجاد صداهاي اضافي در سمعك نمي شود.
همانطور كه از تحقيق و مطالعات انجام شده مشخص مي شود، مي توان گفت كه استفاده از REM مزايا و بهره وري استفاده از سمعك را در دنياي صداهاي حقيقي به ميزان مطلوب و قابل توجهي افزايش مي دهد و لذا اين معزل كه برخي بيماران صداهاي تقويت شده را آزار دهنده مي دانند با استفاده از فیتینگ براساس REM تا حدود زيادي مرتفع مي گردد. از سوي ديگر موجب افزايش وضوح و درك گفتار مي شود، تجربه بهتري استفاده از سمعك را براي بيمار فراهم مي آورد.